رشد هیجانی پیشنیاز رشد شناختی (هوش، تمرکز، تفکر، تخیل، دقت، توجه و غیره) است. از روزهای ابتدای تولد، رشد هیجانی نوزاد شروع میشود. این رشد هیجانی با آیینه شدن مادر اتفاق میفتد. از دیدگاه روانشناسان تحلیلی مادر با منعکس کردن چهرۀ کودک و حالاتی که از نوزاد میبیند، برای نوزاد مانند آیینه عمل میکند و باعث میشود نوزاد خودش را ببیند و بشناسد. به بیان دیگر، ارتباط دلسوزانه و محبتآمیز مادر، که رفتارهای هیجانی کودک را منعکس میکند، تاثیر قابلتوجهی در رشد هیجانی کودک دارد. برای مثال، وقتی کودک لبخند میزند، واکنش لذتبخشی- مثل نوازش یا لبخند مادر- دریافت میکند. ابراز ناراحتی، با پاسخهای آرامشبخش – مثل در آغوش گرفتن- همراه میشود. این شناخت از طریق تقلید اتفاق میفتد. نوزادان با استفاده از تقلید محیط اطراف را بررسی میکنند و از طریق مقایسۀ رفتار خود با دیگران، خودشان را میشناسند. بعد از شناخت خود است که نوزاد میتواند دیگران و محیط اطرافش را بشناسد. نوزاد در روزهای ابتدایی تا 6 ماهگی خودش را از مادرش جدا نمیبیند و مادر را بخشی از خودش میداند. بعد از آن است که کمکم توجه نوزاد به مادر به عنوان فردی مستقل، جلب میشود.
مادر یا فردی که از کودک مراقبت میکند برای نوزاد معنای محیط اطراف را دارد. یعنی از طریق اوست که میتواند محیط اطرافش را بشناسد و درک کند. در چند ماه اول، بچهها حالتِ احساسیِ مراقبتکننده را از طریق ارتباط رودررو تشخیص میدهند. یعنی از حالت چهرۀ فرد بزرگسال متوجه احساس شادی، ترس، و خشم میشوند. در حدود 3 تا 4 ماهگی، میتوانند هیجان موجود در صدا را با چهرۀ مناسب فرد سخنگو تطابق دهند. وقتی آنها نگاه میکنند، لبخند میزنند یا از خود صدا در میآورند، انتظار دارند که والدین با مهربانی پاسخ دهند. وقتی که این آگاهیها صورت گرفت، در 8 تا 10 ماهگی کودکان به طور فعال از فرد قابل اعتماد خود در موقعیتی که برایشان نامطمئن است، اطلاعات هیجانی میخواهند. حالا تصور کنید مادر یا کسی که بیشترین مراقبت را از نوزاد میکند به جای اینکه آیینۀ کودک شود حتی به چهرۀ کودک نگاه نکند (به خصوص در مواقع شیردهی) چه اتفاقی میفتد. اتفاقی که برای نوزاد میفتد این است که نوزاد به جای دیدن خودش در آیینۀ چشمان مادر، مادر را به عنوان محیطی عاری از هیجان درک میکند. از آنجایی که مادر (کسی که بیشترین مراقبت را از نوزاد دارد) برای نوزاد معنای محیط را دارد، نوزاد بدون واسطه محیط را شناسایی خواهد کرد. بنابراین فرصت شناخت خود و رشد هیجانی از نوزاد گرفته میشود و این در آینده نوزاد نقش به سزایی خواهد داشت. ما در آینده با بزرگسالی روبرو هستیم که از درون خالی است.
نوزادان از پیامهای هیجانی دیگران برای ارزیابی ایمنی محیط اطرافشان، هدایت رفتار و اعمالشان و گردآوری اطلاعات دربارۀ اهداف و ترجیحات دیگران استفاده میکنند. این تجربهها، همراه با رشد شناختی و زبان، به کودکان نوپا کمک میکند تا معنی هیجانات را در طول سال دوم اصلاح کنند.
پس آینه شدن برای هیجانات کودک را دست کم نگیرید و هیجاناتش را با ملایمت به او برگردانید. اگر عصبی است با چهرۀ خود و حتی با کلام بگویید: «کوچولوی من چرا عصبانی شده». از یاد نبرید پیشزمینۀ رشد شناختی نوزاد رشد هیجانی اوست و تمام هیجانات نوزاد نیاز به آیینگی دارند.
منابع:
نقش آیینگی مادر،رشد کودک، اثر دونالد وینیکات
روانشناسی رشد، اثر لورا برک
تهیه و تنظیم: زهرا موسوی و پروین محمدی