3 سال اول زندگی، از نظر رشدی، دوران بسیار مهمی برای کودک میباشد. در این دوران، نوزادِ وابسته کمکم توانایی راه رفتن به دست میآورد و میتواند به تنهایی در محیط اطراف خود بگردد و خواستهها و نیازهای خود را با کلمات بیان کند. همۀ این تغییرات به وسیلۀ «مراقبتهای دقیق» والدین تسهیل میشود. در این دوران اساس ساختار مغز کودک شکل میگیرد. تجربیات اولیه، به ویژه رابطۀ بین کودک و والدین، بر ساختار مغز تأثیر میگذارد و زمینۀ لازم برای یادگیری و رفتارهای مناسب فرد در آینده را فراهم میکند.
کودکان به طور طبیعی از طریق صحبتهای گاهاً بیمعنی، حالات صورت و حرکات بدنشان به دنبال برقراری ارتباط و تعامل هستند. والدین و دیگر افرادی که با کودک در ارتباطند نیز عموماً با همان لحن و حرکات بدن به او واکنش نشان میدهند. این تعاملات دوطرفه بر کاملتر شدن ساختار و کارکرد مغز کودک، خصوصاً در سالهای اول زندگی، تاثیرگذار است؛ بنابراین اگر پاسخ افراد به کودک نامناسب یا غیرقابل اعتماد باشد، روند تکامل مغز او مختل خواهد شد.
اما سوال اینجاست که تعاملات شما تا چه حد میتواند بر رشد کودک شما تأثیر بگذارد؟
نتایج تحقیقات نشان داده که یکی از عوامل تأثیرگذار مهم در دستیابی به موفقیتهای تحصیلی و شایستگی اجتماعی، همین «مراقبتهای دقیق» بوده است. بر اساس یافتههای علمی، کودکانی که مراقبت های دقیق و مناسب دریافت میکنند احتمالاً بعدها در مدرسه و دانشگاه عملکرد بهتری داشته باشند. همچنین این کودکان در زندگی اجتماعی خود موفقتر خواهند بود.
اما «مراقبتهای دقیق» چه چیزهایی را شامل می شود؟مراقبت دقیق یعنی اینکه والدین به موقع و به شکل مناسبی به نیازها و خواستههای کودک پاسخ دهند و با او تعاملات مثبت و بامحبت داشته باشند. این مراقبتها بر نگاه کودک به میزان امن بودن دنیا تاثیر میگذارد. به عبارت دیگر، این مراقبتها وابسته به توانایی والدین در فهم و پاسخ به نیازهای کودک هستند. مثلاً والدین باید بتوانند تفاوت گریههای کودک را تشخیص دهند؛ گاهی گریۀ او بابت گرسنگی است؛ گاهی هم ممکن است گریۀ او به این خاطر باشد که خودش را کثیف کرده و یا مریض است. در طول رشد کودکتان همیشه به نیازهای او (بدون افراط یا تفریط در برآورده کردن آن نیازها) توجه داشته باشید. تعاملات مثبت شما با فرزندتان یک محیط امن و آرام فراهم میکند و بر توانایی فرزندتان در برقراری ارتباطات سالم و امن در آینده اثر میگذارد.