همۀ ما میخواهیم کودکانی باانگیزه تربیت کنیم. کمک به کودکان برای اینکه به یادگیری علاقهمند شوند، بسیار مهم است. وقتی کودک به یادگیری تمایل پیدا میکند، هم یک موضوع را بیشتر میفهمد و هم اطلاعات را برای مدت طولانیتری بهخاطر میسپرد. ایجاد تمایل به یادگیری باعث میشود آنها در چالشهای پیش رو پیگیرتر و مشتاقتر باشند. در حالت ایدهآل، همۀ ما میخواهیم بچههایمان اینطور باشند: کسی که بهجای نمرات، بر یادگیری تمرکز دارد؛ کسی که به دنبال پیشرفت استۀ تنها به دنبال ثابت کردن اینکه باهوش است، نیست؛ کسی که از مسیر یادگیری لذت میبرد.
انواع هدفها برای یادگیری
به طور کلی، میتوان گفت دو نوع جهتگیری در یادگیری وجود دارد: گاهی انگیزۀ افراد برای یادگیری، مسلط شدن در یک موضع و گاهی رسیدن به عملکرد بهتر نسبت به دیگران میباشد. در جهتگیری نوع اول، تمرکز بر خود یادگیری و بهبود فعالیت میباشد، در حالی که در نوع دوم، فرد بر نشان دادن شایستگیهایش نسبت به دیگران متمرکز است. روانشناسان دریافتهاند که داشتن جهتگیری اول، یعنی مسلط شدن در یک فعالیت، فایدۀ بیشتری به همراه دارد. برخی از ویژگیهای مثبت این نوع از یادگیری عبارتند از: ایجاد پشتکار، میل به یادگیری و راحتتر یافتن راهحل برای چالشها. گفته میشود قرار گرفتن در محیطی که رویکرد افراد به یادگیری، رسیدن به تسلط روی موضوعات یادگیری است، اثرات بهتری به همراه دارد. پژوهشها نشان دادهاند که رویکرد فرد در یادگیری بر روی درجۀ تسلط بر آن چه که میخواهند یاد بگیرند، انگیزه و پشتکارشان اثر طولانی مدت دارد.
افزایش میل کودکان به یادگیری
اما چگونه کودکان میتوانند این نوع طرز فکر را داشته باشند؟
به نظر میرسد والدین کلید آن هستند. خانواده تأثیر زیادی بر تمایل کودک به یادگیری دارد. با این حال، آنها همیشه نمیدانند چگونه کوک خود را به یادگیری تشویق کنند. در اینجا نکاتی بیان میکنیم که میتواند تمایل کودک شما به یادگیری و موفقیت را بیشتر کند.
هرچه کودک شما ارتباط بین آموختههای خود را با آنچه در زندگی واقعی تجربه میکند بیشتر ببیند، علاقۀ بیشتری به یادگیری در مورد آن موضوع پیدا میکند. موضوعی که کودک شما در مدرسه یا مهدکودک یاد میگیرد را به رویدادهای آشنا یا تجربیات اعضای خانواده مرتبط کنید تا او بتواند آن را هر چه بیشتر با زندگی روزمره ارتباط دهد. به عنوان مثال، اگر برای او داستانی تعریف میکنید، سعی کنید از او بپرسید که آیا شخصیت اصلی شبیه کسی است که میشناسد؟ موقعیت داستان مانند مکانی نیست که قبلاً آنجا بوده است؟
سفرهای خانوادگی یا حتی کارهای روزمره میتواند حس کنجکاوی کودک به یادگیری در مورد یک موضوع را افزایش دهد. به یاد داشته باشید که قرار دادن فرزندتان در معرض تجربیات متنوع میتواند فرصتهای یادگیری زیادی را فراهم کرده و تمایل او را برای کنجکاوی و جستوجو افزایش دهد. با بازدید از پارک، موزه، فروشگاه، بازار یا دریا، کودک میتواند آنچه را که در کتابها و مدرسه یا مهدکودک میآموزد در عمل ببیند و یادگیری او تثبیت شود.
اگر کودکتان با موضوع خاصی مشکل داشت، سعی کنید به جای آن، فعالیتهای ساده اما مرتبط با آن موضوع را همراه او انجام دهید. به عنوان مثال، اگر او با ریاضی مشکل دارد، میتوانید با هم آشپزی کنید تا حین آن اندازهگیریها را به او آموزش دهید یا اگر کودک شما به درس خاصی علاقهمند نیست، در مورد اهمیت آن درس در زندگی روزمره با او صحبت کنید.
هیچ چیز بیشتر از احساس شایستگی به کودکان و بزرگسالان انگیزه نمیدهد. بخش مهمی از ایجاد حس شایستگی این است که مراقب جملات تشویقکنندهای که به فرزندتان میگویید باشید. سعی کنید از تعریفهای مبهم استفاده نکنید و صرفاً کودک را به خاطر ویژگیهای ظاهری خوبش ستایش نکنید. بیشتر به دنبال جستوجوی ویژگیهای مثبتی مثل وفاداری و کمک به دیگران در کودک باشید.
سعی کنید از مهارت یا دستاوردی که کودک در کارها به دست میآورد قدرشناسی کرده و به او فرصت دهید تا آنچه را که در این فرآیند آموخته به شما نشان داده و توضیح دهد. به عنوان مثال، میتوانید بگویید: «معلومه که خیلی زیاد روی نقاشی کشیدن کار کردی. از انتخاب رنگهات تو این نقاشیت خیلی لذت بردم. میتونی در مورد معنی رنگهایی که به کار بردی بهم بگی؟».
خیلی اوقات فرآیند یادگیری با احساس دلسردی همراه است؛ بنابراین کودک شما نیز دیر یا زود در مقاطعی از یادگیری دچار احساس دلسردی خواهد شد. در این موقعیت چه کاری از دست شما بر میآید؟ شما میتوانید به کودکتان مهارتهایی که در گذشته یاد گرفته و یا ویژگیهای خوبی که دارد را به او یادآوری کنید تا اعتماد به نفسش بازگردد. به او یادآوری کنید که در گذشته توانسته است کارهای مشابه یا حتی سختتری را با کوششی که داشته با موفقیت انجام دهد، در نتیجه میتواند از پس این کار نیز بر بیاید. علاوه بر این، از گفتن این جمله که: «این کار خیلی آسونه» خودداری کنید. تجربه نشان داده که این دست جملات نتیجۀ عکس دارد و باعث میشود فرد احساس بیکفایتی کند. وقتی کودکتان با یک کار مشکل سر و کار دارد، به او نشان دهید که از نظر شما هم انجام آن کار دشوار است و به او در انجامش کمک کنید.
اگر فرزندتان به چیزی علاقه دارد، اشتیاق نشان دهید و او را تشویق کنید تا بیشتر در مورد آن موضوع جستوجو و کنجکاوی کند! یک راه مؤثر برای یادگیری موضوعات مختلف، کتاب خواندن است. بنابراین فکر خوبی است که عادت مطالعه را در خانوادۀ خود ایجاد کنید. به یاد داشته باشید که شما الگوی کودکتان هستید، بنابراین زمانی که کتاب میخوانید و لذت میبرید این پیام به کودک داده میشود که کتاب خواندن میتواند بسیار سرگرمکننده و لذتبخش باشد.
متأسفانه، فشار جامعه در ارزیابی کودکان به شکل امتحان، فشار و اضطراب غیرضروری زیادی را بر روی آنها میگذارد. شما میتوانید به جای تمرکز روی نمرات او، به چیزهایی که کودکتان یاد گرفته توجه کنید و چنین نگرانیهایی را کاهش دهید. به عنوان مثال، به جای اینکه نمرۀ کودکتان را از او بپرسید، از او بخواهید که در مورد چیزهایی که مثلاً در مهدکودک یاد گرفته، بیشتر به شما توضیح بدهد. علاوه بر این، از مقایسۀ فرزندتان با کودکان فامیل، خواهر، برادر یا همسالانش خودداری کنید – به یاد داشته باشید که روی پیشرفت او تمرکز کنید. نه بر حس رقابتجویی و پیشی گرفتن از دیگران.
به هر شکستی به عنوان یک فرصت یادگیری نگاه کنید. به فرزندتان آزادی کافی برای انتخاب بدهید، اما اگر به کمک نیاز داشت به او بگویید که در کنارش هستید و پشتیبانش خواهید بود.
حتماً به کودک خود یادآوری کنید که اگر افراد هیچگاه در زندگی مرتکب اشتباه نشوند و یا طعم شکست را نچشند، ممکن است تجربۀ جدیدی کسب نکنند. هر زمان که فرزندتان در انجام کاری شکست خورد، آن کار را مرور کنید و سعی کنید با هم بفهمید کدام قسمت را متوجه نشده یا اشتباهش کجاست.